تاریخ انتشارجمعه ۲۷ دی ۱۳۹۸ - ۱۱:۴۰
کد مطلب : ۴۱۰۷۶۴
۰
plusresetminus
ما برای این چادر داریم می‌رویم‌!
به گزارش بلاغ، رگ‌هایش پاره پاره شده بود و خونریزی شدیدی داشت. وقتی دکتر این مجروح را دید به من گفت: بیارش داخل اتاق عمل... دکتر اشاره کرد که چادرم را دربیاورم تا راحت‌تر بتوانم مجروح را جابه‌جا کنم‌، مجروح به سختی گوشه چادرم را گرفت و بریده بریده و به سختی گفت: «من دارم می‌روم تا تو چادرت را درنیاوری‌؛ ما برای این چادر داریم می‌رویم» چادرم در مشتش بود که شهید شد...

 راوی: خانم موسوی از پرستاران زمان جنگ/ منبع: کتاب خانم‌ها حتما بخوانند، صفحه 24
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما

چشم زخم؛ خرافات یا حقیقت؟
يکشنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۰۰:۰۰
تاخیر در انتصابات، خسارتی جبران‌ناپذیر
شنبه ۸ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۰۰:۱۰
برنامه ملی سلامت خانواده زیر ذره‌بین
يکشنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۰۰:۱۷
شهید شیرودی، مالک اشتر دفاع مقدس
شنبه ۸ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۱۱:۲۱
پرستاران سر دو راهی خانه‌نشینی و تغییر شغل
سه شنبه ۴ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۰۰:۲۳